ژن های بد، ژن های خوب(2)

 

ژن های بد، ژن های خوب(2)

نویسنده: اریک کوهن

مترجم: مهدی علیزاده

منبع: باشگاه اندیشه 5/6/1384



طراحی ژنتیکی

این مورد مرا متوجه سومین بعد علم وراثت میکند: پر حرف و حدیث ترین پیش بینی در طراحی فرزندانمان_پیش بینی ای که از نظر من نا محتمل است. فکر میکنم که در زمینه ی تناسلی گرفتاری اصلی ما احتمالاً عبارتست از انتخاب کردن و بر داشتن  نو جنینهای انسان برای فرایند کاشت جنین، بر اساس ویژگیهای ژنتیکی ای که طبیعت به آنها داده است. اما این مشخصاً چیزی متفاوت از طراحی موجودات بشری ای است که دارای خصوصیات ژنتیکی کاملاً مشابه خلقت خود ماباشند. با تمرکز و توجه بیش از حد بر رویاها و کابوسهای مهندسی ژنتیک، این ترس وجود دارد که ما با امکانات واقعی کنترل ژنتیکی سطحی تر از آنچه واقعاً هستند برخورد کنیم. به علاوه ما هنوز: یا خیلی زود خیلی زیاد نگرانیم یا خیلی دیر خیلی کم نگرانیم.

باید پذیرفت که احتمالاً این امکان وجود دارد که در آینده هیولاهای ژنتیکی گوناگونی ساخته شوند_مانند میمونهای انسانگونه ای که دارای ژن های ستاره ی دریایی هستند و در تاریکی می درخشند. ممکن است که برخی از افراد خبیث زمانه با طراحی ژنتیکی، دست به خلق جنین هایی بزنند که دارای بالهای اولیه باشند؛ یا کودکانی خلق کنند که دارای هفت انگشت باشند؛ ویا موجودات بشری ای بسازند که نیمی مرد و نیمی زن هستند. اگر حیات بشری چون یک بوم نقاشی در نظر گرفته شود و اگر زیست شناس خود را همچون هنرمندی بداند که کامیابی اش در سر پیچی و عصیان است، آنگاه مهندسی ژنتیک به یک مشکل واقعی بدل خواهد شد. و متأسفانه این احتمال بسیار زیاد است که کسی، در جایی، به انجام چنین تجربیات هولناکی مبادرت ورزد، و در این صورت ممکن است دست کم موفق به تولید هیولاهای جنینی یا نوجنینی شود. اما همچنین تا حد زیادی مطمئنم که بسیاری از جوامع دموکراتیک، قوانینی را در منع تساوی زیست شناختی با هنر پست مدرن به تصویب خواهند رساند. اما صریحاً باید گفت که چنین هیولاسازی ای تنها به خاطر عجیب و غریب بودنش جدی ترین مسأله ی اخلاقی ما نیست.

جوامع دموکراتیک در پی دست یافتن به هیولاهای ژنتیکی نیستند؛ ما در جستجوی فعالییتهای سودمند هستیم. و بد ترین سواستفاده ها  از بیوتکنولوژی که ممکن است در پی تلاش برای ایجاد چنین ابعاد هولناک حیات رخ دهد، به لطف آزمایشات و سقط جنینهایی که دارای معلولیت یا نقص خلقت هستند، محو و ناپدید میشود. چرا که ما بر این باوریم که زنده نماندن این جنینها، با چنین شرایط ناگوار جسمی، بهتر از زنده ماندنشان است. همواره انسانهای فرومایه ای وجود خواهند داشت که اصول و قوانین جامعه را نمی پذیرند و به خاطر منافع شخصیشان دست به اقدامات هولناک غیر انسانس می زنند. اما چالش واقعی این است که توجه خود را معطوف آن دسته از فواید شناخت و انتخاب علم وراثت کنیم که هر دو، طبق اصول فنی امکان پذیرند(البته به عنوان علم نه به عنوان هنر)و به نظر میرسد که این چالش با سرعت بیشتر به سمت هسته ی جامعه ی آزادیخواه پیش میرود. این سواستفاده های پنهانی دارای توجیه سود گرایانه هستند که باید قاطعانه با آنها روبه رو شویم _مانند بهبود زندگی، پایین رنج، یا تضمین یک ژنتیک سالم برای کودک و یا توسعه ی آزادیهای تناسلی.

اما در شرایطی که بسیاری از مردم خیلی نگران مهندسی ژنتیک هستند، اگر کاملاًبی تفاوت از کنار این موضوع بگذرم، غفلت کرده ام. بنابر این اجازه دهید که نقد مختصری بر این موضوع داشته باشم. اغوا کننده ترین دلیل فعالیت در عرصه ی مهندسی ژنتیک، حمایت از گونه های نوین کنترل موالید، و طراحی کودکان با برخی از خصوصیات بشری مطلوب است: کودکانی با ضریب هوشی بالا، صدای شش دانگ، ظاهر زیبا، نیرو و مقاومت قابل توجه، سرعت شگفت انگیز، و حافظه ی بسیار قوی. شاید برخی در پی طراحی نسل جدیدی از انسان با ویژگیهای فرا بشری باشند. اما همه ی این داستانها به نظر من از نظر اصول فنی نامحتمل و از نظر انسانی نا صحیح است.

از نظر فنی من تردید دارم که ما، خواه خیلی زود  و خواه هرگز، به مهارت ساخت برخی از ویژگیهای بشری دست یابییم، و نیز تردید دارم که خصوصیات بشری ای که قصد داریم طرحی کنیم به طور واضح در یک الگوی تعریف پذیر و منطقی ژنتیکی ریشه داشته باشند، الگویی که میتوانیم آن را باز سازی و اصلاح کنیم. من معتقدم تلاش برای یافتن چنین الگوها و اجرا کردن چنین طرحهایی با شکست های عجیب و غریب بسیاری مواجه خواهد شدو واکنش های سیاسی شدیدی را در پی خواهد داشت.

فراتر از همه ی اینها، تردید دارم که ما عملاً بتوانیم موجود بشری برتری طراحی کنیم _حتی به عنوان تجربه ی تفکر ژنتیکی. اگر هدف طراح، فضیلت بشری یا برتری موجود فرا انسانی است، خودش باید با انگاره ی برتری شروع به کار کند. در اینجا فکر می کنم که ما با دو مانع غیر قابل عبور مواجه هستیم:اولاً، من تردید دارم که ما بتوانیم از طبیعت، در تربیت یک موسیقی دان بهتر، یا یک هنرمند، و یا یک دانشمند پیشی بگیریم. تصور آهنگسازی بهتر از موزارت یا نمایش نامه نویسی بهتر از شکسپیر بسیار دشوار است. هنگامی که با دستکاری ژنتیکی در پی بیشینه سازی برخی از ویژگی های انسانی هستیم، این احتمال بسیار زیاد است که به دیگر خصیصه های مهم و تعیین کننده ی انسان آسیب برسانیم، و بدین سان باعث تغییر شکل و نقصان انسان ممتازی شویم که طبیعت آن را به طور اسرار آمیز و جالب توجه آماده  می سازد. حال بگویید اگر ما در پی ساختن انسانی سریعتر جهت دویدن در مسابقاتمان باشیم، آیا واقعاً انسانهای بهتری خلق کرده ایم _یا فقط ماشینهای بیولوژیکی ساخته ایم؟

اتوموبیلها سریعتر از انسانها حرکت می کنند؛ ماشینهای پرتابگر محکمتر از انسان پرتاب میکنند_ولی با این حال هیچ اختراعی بهتر از انسان نیست؛ آنها فقط ساخته های دست بشرند. و حتی اگر ما بتوانیم به تعداد دلخواه "موزارت" بسازیم، آیا با عمومی و عادی کردن چنین فضیلتی به  برتری بشر خدمت کرده ایم؟من که تردید دارم.

دومین مانع بزرگ بر سر راه طرح مهندسی ژنتیک این واقعیت است که استعداد برتر، تنها شکل برتری بشر نیست.

بسیاری از ستودنی ترین انسانها فاقد زندگی هستند که پر از موفقیتهای قابل سنجش باشد، در عوض زندگی آنها مملو از وفاداری، نیکوکاری، عشق و یا شجاعت است. شاید زمینه های ژنتیکی مهمی برای چنین ویژگیهای شخصیتی وجود داشته باشد، لیکن ژنهای خوب به ندرت کفاف ساخت انسانهای خوب را میدهند.

حتی اگر ژنهای بد گاهی افراد را از لحاظ روانشناسی معیوب کنند (یا از لحاظ شیمیایی نا متعادل کنند)باز هم فضیلت واقعی آن انسانها مافوق ذسترس این ژنهاست. علاوه بر این، من گمان می کنم که تکثیر و بازسازی این زمینه های ژنتیکی خوب، خارج از توان و دسترس مهندسان ژنتیک خواهد بود، چرا که آنها در این راه درگیر عوامل زیست شناختی بسیار زیادی می شوند که از محدوده ی علم وراثت فراتر می رود.

حتی اگر فناوری ما پیشرفت کند، باز هم تردید دارم که بتوانیم فرزندان بافضیلت بیشتری طراحی کنیم _که این امر تنها مقیاس واقعی ایست که اگر مهندسان ژنتیک به آن دست یابند واقعاً زندگی انسان را بهبود بخشیده اند.

همه ی آنچه گفته شد، یعنی تنها وجه"مهندسی ژنتیک"که نیازمند توجه ماست، چشم اندازی بسیار واقعی از تولید مثل مصنوعی انسان است_راهی برای کنترل دقیقتر ترکیب ژنتیکی فرزندانمان با بدل سازی ترکیب ژنتیکی والدین. تولید مثل مصنوعی انسان با در بر داشتن خشونت شدید رابطه ی میان والدین و کودک، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اما از لحاظ فنی، این نوع تولید مثل در مقایسه با دیگر جنبه های تصور شده ی مهندسی ژنتیک، فوق العاده ساده است. تولید مثل مصنوعی نیازی به دستکاری بخشهای بهم پیوسته ی مجموعه ژنهای انسان ندارد، بلکه فقط بدل سازی کامل یک نژادمایه ی زنده را شامل می شود، چیزی بسیار شبیه کپی کردن یک رمان طولانی که قبلاً نوشته شده است تا نوشتن یک رمان طولانی از روی چرک نویس.

در واقع، این سهولت فنی تولید مثل مصنوعی است که از آن یک نگرانی واقعی می سازد نه واقعاً یک کابوس یا رویای پریشان کننده. تولید مثل مصنوعی با تحمیل مجموعه ژنهای والدین به کودکان، تصویری ناخوشایند از خویشتن دوستی ارائه می دهد. کودکی که در فرایند تولید مثل مصنوعی به دنیا می آید ناچار است که همواره در سایه ی همزاد ژنتیکی بزرگتر خود زندگی کند_در سایه ی توأمان همه ی کمالات و ناتوانیهای او. نهایتاً باید گفت که تولید مثل غیر جنسی می تواند محک مناسبی برای آزمودن ظرفیت ما، در محدود کردن استفاده های غیر انسانی از بیوتکنولوژی و دفاع از داراییهای نیکوی انسانی_همچون خانواده_باشد، در این صورت حیات بشری به یک حیات شرافتمندانه ی انسانی بدل خواهد شد.

 

پیش بینی ژنتیکی

اگر احیاناً بیشتر روشهای مهندسی ژنتیک، به غیر از تولید مثل مصنوعی، در آینده ی نزدیک ممکن نباشند، این دقیقاً بدین مفهوم است که علم وراثت نوین از لحاظ اجتماعی و همینطور اخلاقی ناچیز و بی اهمیت است!

مطمئناً نه. آنچه از آن دریافت می شود این است که ما باید توجه بیشتری به مفهوم انسانی دانش ژنتیک مبذول کنیم _هم به نحوه ی استفاده مان از آن و هم به آنچه این دانش در هنگام تملک ما بر آن برای ما انجام می دهد.

این مورد مرا به سمت چهارمین بعد علم وراثت رهنمون میشود، یعنی: مفهوم کسب پیش آگاهی جزئی راجع به سرنوشت زیست شناختیمان، و مخصوصاً مفهوم دانستن چیزهای بد(یا چیزهای خوب)در مورد آینده ی زیست شناختیمان.

مطمئناً برای خودشناسی کامل باید پیش آگاهیهایی راجع به سرنوشت فانیمان داشته باشیم :می دانیم که سرانجام روزی مرگ به سراغمان خواهد آمد؛ می دانیم که بلایای طبیعی، یا حوادث ناگوار و یا نزول ناخوشی های بد سگال میتوانند این روز را به آخرین روز حیات ما بدل کنند؛ می دانیم که برخی از ناراحتیهای مرموز امکان دارد بدون اخطار بر ما فرود آیند. از میان ما، آنهایی که غذاهای اشتباه می خورند و زمان طولانی را پشت میز کار خود صرف میکنند، آگاهند که مشکلات قلبی و مشکل انسداد شریانها ممکن است در آینده گریبانگیرشان شود؛

ما حتی بدون آزمایشات ژنتیکی پیچیده، راجع به وجود بیماریهای ارثی در خانواده هایمان اطلاع داریم؛ و همچنین همه ی ما آگاهیم که سرانجام زمان، به پیروزی نهایی خود یعنی همان مرگ، دست خواهد یافت، خواه در سن 70 سالگی، خواه در 80، 90، و یا 100 سالگی.

و هنوز بسیاری از ما بدون تأمل جدی در فناپذیریمان، به زندگی روزمره ی خود ادامه می دهیم. خوب یا بد، هر روز را بدون اینکه آن را آخرین روز زندگی خود بپنداریم سپری می کنیم؛ ما در زندگی های روزمره ی خود به حقیقت مرگ، به چشم یک واقعیت غالب می نگریم. هنگامی که یکی از عزیزانمان می میرد یا مصیبتی نازل می شود،

شاید موقعیت فانی خود را به یاد آوریم؛ ممکن است تصور کنیم که فرزندانمان پس از مرگمان کثافت در قبرمان خواهند انداخت. اما به سرعت ضرورت حیات را در می یابیم و دوباره، برای مدت کوتاهی، زندگی می کنیم، و این مدت را طولانی میپنداریم، البته آن را نامحدود فرض نمی کنیم.

باعث تعجب است که انسانهای امروزی در مقایسه با نیاکانشان، هم بیشتر به مرگ می اندیشند و هم کمتر از آن آگاهی دارند. ما با رژیم های غذایی مناسب تر و طب بهتر، فکر و ذکرمان در تلاش برای فرار از مرگ است، با این حال هنوز آگاهی ما از مرگ بسیار کم است چرا که مرگ از راههای غیر منتظره به سراغمان می آید، حداقل در مقایسه با زندگی اجدادمان که  در نظر شان مرگ"در آن واحد در همه جا "حضور داشت. در جوامع پیشرفته ی امروزی، بیشتر مردم از عمر زیاد می میرند، نه به خاطر انبوه بلایا، قتلها یا مرگ و میر کودکان.

فیلسوفی به نام هانس جوناس، در رساله ای در باب مفهوم فنا پذیری انسان، جملات زیر را از کتاب سرودهای مذهبی مسیحی نقل می کند: "پس به ما بیاموز که روزهای عمرمان را بشماریم، تا از این طریق قلبی مملو از معرفت به چنگ آوریم. " این فیلسوف اساساً گرایش مذهبی ندارد بلکه پیرو فلسفه ی اصالت وجود  (اگزیستانسیالیسم) است.

اگر ما به گونه ای زندگی می کردیم که گویی فردایمان برای همیشه ادامه خواهد یافت، آنگاه شجاعانه زندگی کردن و عشق آتشین معنا و مفهوم خود را از دست می دادند، و اگر به این باور می رسیدیم که این زندگی تا ابد پایدار خواهد ماند، آنگاه ارزشمندترین چیزهای زندگی نیز به روزمرگی کشیده می شدند.

اما در عصر آزمایشات ژنتیکی، دستورالعمل "شمارش روزهای عمر"مفهومی تازه به خود می گیرد، بدین معنی که این آزمایشات ممکن است به ما اجازه دهند_یا ما را وادار کنند_تا با دقت و ظرافت فزاینده این روزها را بشماریم.

امروزه بیماریهای مهلک بیشماری وجود دارند که ما به واسطه ی آزمایشات ژنتیکی میتوانیم با اطمینان کامل یا نسبتاً کامل تشخیصشان دهیم، البته بسیار پیش از اینکه هر گونه علائم بیماری قابل رؤیتی را مشاهده کنیم.

برای برخی از این بیماریها _مانند مورد آقای هانتینگتون _هیچ درمانی وجود ندارد؛ و در این موارد تشخیص طبی مرگ را پیش بینی می کند، در حالیکه علاوه بر این پیش بینی، زمان احتمالی شروع بیماری، زمان احتمالی احتضار، و زمان احتمالی مرگ را خبر می دهد، البته اگر هیچ چیز دیگری قبل از این بیماری موجب مرگ نشود.

در سایر بیماریها _مانند سرطان سینه_آزمایشات ژنتیکی قادرند علائمی بسیار موثق والبته نیمه کامل، مبنی بر اینکه شخص در معرض بیماری قرار دارد ارائه دهند، و برای این منظور به معالجاتی میپردازند که از جراحی مقدماتی تا برداشتن سینه ها و تخمدانها را شامل میشود تا از این راه نظارت بر بیماری را افزایش دهند و هر چه زودتر بیماری را تشخیص داده و درمان کنند.

تحت شرایطی همچون مورد هانتینگنتون که تشخیص طبی کاملاً واضح است و هیچ درمانی وجود ندارد، خود شناسی ژنتیکی به نظر می رسد که هم موهبت است و هم مصیبت.

موهبت است، چون قادر است افراد را به سمت معرفت نادری سوق دهد که زندگی را پرارزش می سازد؛ این نیرو می تواند انسانها را وادارد که بدون اتلاف وقت به زندگی بپردازند، چرا که آنها می دانند که حقیقتاً عمرشان چقدر کوتاه است. و در عین حال، چنین خودشناسی ای باید همچون یک مصیبت نیز به نظر برسد؛ حضور دائمی هاله ی مرگ در زندگی انسان ها ممکن است زندگی را به نظر بی ارزش جلوه دهد؛ طرحهای بسیار زیادی وجود دارند که این انسانها می دانند هیچگاه نمیتوانند به پایان برسانندشان و آرزوهای بسیار زیادی نیز دارند که هرگز به واقعیت نخواهند پیوست. مرگی که علم ژنتیک برایشان پیش بینی کرده ممکن است این احساس را در آنها ایجاد کند که یک مرده ی متحرکند، آنهم بدون هیچ راه فراری، مگر دارودرمانی یا خود کشی.

تحت آن شرایطی که برخی از پیشگیریهای درمانی امکان پذیرند، مانند شرایط کسانی که آزمایش سرطان سینه شان مثبت است، یک جوان اغلب با تصمیمات سخت و پیچیده ای روبه روست:آیا شانس بزرگ زندگی طولانی تر

ارزش زخمهای جراحی برداشتن پستان، یا زندگی کردن بدون داشتن امکان بچه دار شدن را دارد؟ آیا واقعاً داشتن دانشی که چنین انتخاب اسفناکی را ضروری می سازد  بهتر از جهلی است که به ما اجازه می دهد بدون چنین اضطراب و نگرانی زندگی کنیم تا اینکه بیماری واقعاً فرا برسد؟

در حال حاظر شمار بیماریهایی که می توان آنها را از لحاظ ژنتیکی مورد آزمایش قرار داد، تا حدی محدود است،

و بسیاری از این آزمایشات نیز ممکن است تشخیصهای واضح مثبت و یا منفی ارائه دهند. اما آنچه در آینده ممکن است فرا رسد، جهانیست با دانش ناقص پیرامون احتمالات ناگوار_با مجموعه آزمایشاتی که امکانات کم و بیش مقایسه ی برخی از بیماریها را، در برخی از اوقات، با عموم مردم فراهم می کنند. آنهنگام همه ی هراسهای بشریمان شدیدتر خواهند شد؛ پارانویایمان عمیقتر خواهد شد؛ تشویشها و نگرانیهایمان از نظر ژنتیکی شناسایی و دسته بندی خواهند شد. این دانش چه خوبی برای ما دارد ؟خصوصاً هنگامی که فاصله ی زمانی زیادی میان توان تشخیص بیماری و توان درمان آن _آنچه به اشتباه "فاصله ی تشخیصی- درمانی"نامیده می شود_وجود دارد.

و علاوه بر این آیا قادر خواهیم بود که در مقابل این شکل جدید طالع بینی پیشرفته  مقاومت کنیم؟آیا این دانش به ما خواهد آموخت که روزهای زندگیمان را بشماریم و یا ما را خردمند خواهد کرد؟و آیا با مجبور کردن ما به روبه رو شدن با راههای احتمالی مرگمان در هر صبح، باعث خواهد شد که زندگی چون سفری کوتاه از میان یک میدان مین ژنتیکی به نظر برسد؟

 

گزینش ژنتیکی   

اینگونه پیش بینی های ژنتیکی هنگامی که وارد دایره ی مسائل تناسلی می شویم، و هنگامی که تحمل بار سنگین زندگی با داشتن آگاهی از سرنوشت نهانی ژنتیکیمان آسان نیست، مفهومی تازه می یابند. لیکن تصمیم اینکه آیا چنین آگاهی ای از نظر اخلاقی دلیلی قابل برای سقط یک جنین معیوب  یا دور انداختن یک یک نوجنین  ناقص است یا نه، کار ساده ای نیست. و این مسأله ما را به سمت بعد نهایی علم وراثت نوین رهنمون می شود، یعنی: استعمال دانش ژنتیک در اتخاذ تصمیمات تناسلی، و نیز تصمیم گیری میان زندگی ای که ارزش زیستن دارد و زندگی که ارزش زیستن ندارد.

ما برای مدت مدیدی نگران موضوعی بودیم که به اشتباه "مشکل ارتقا"نامیده شده است، و می ترسیدیم که برخی از مردم فناوری ژنتیک را به منظور به دست آوردن منفعتی نادرست برای زاد و ولدشان به کار گیرند. اما من معتقدم این نگرانی اشتباه است. خطر واقعی اینست که جست و جوی بی حد و حصر دست آوردهای مشابه

(همچون آرزوی فراهم کردن یک زندگی بدون تغییر و جهش برای هر کس، و متعاقباً شانسی مساوی برای جستجوی خوشبختی)ممکن است وافعاً ایمان ما را در تساوی ذاتی همه ی اسخاص کاهش دهد.

جستجوی تساوی ژنتیکی به رشد تبعیض ژنتیکی منتهی خواهد شد.

مطمئناً اگر بتوانیم از آبستن شدن و زاییدن کودکی بیمار یا معلول اجتناب کنیم، این کار را خواهیم کرد. و اگر قادر باشیم بیماریهای "تی-سش"یا "سندروم داون"را در طول دوره ی بارداری یا لقاح مصنوعی، بدون خطر درمان کنیم، باز هم این کار خواهیم کرد. اما هنگامی که حاملگی رخ داد، و در شرایطی که هیچ درمانی وجود ندارد، ما ناچاریم که در مورد پذیرفتن یا نپذیرفتن زندگی جنینی که در حال رشد است تصمیم بگیریم _زندگی که آنقدر برایمان واقعیست که می توانیم قضاوتهایی را که راجع به خصوصیات آن می شود را پذیرفته و ارزیابی کنیم.

با فرا رسیدن "تشخیص ژنتیکی پیش از لقاح"، ممکن است با یک تحول اساسی در زمینه ی تولید مثل مشارکتی مواجه شویم _تحولی که با روی آوردن شمار بیشتری از زنان و خانواده ها به لقاح مصنوعی، معنا و مفهوم ژرفتری می یابد. در این دنیای جدید، آزمایش ژنتیک بخش متعارفی از فرایند لقاح مصنوعی خواهد شد، و نو جنینهای آزمایش شده در دسته های مختلفی تقسیم خواهند شد :آنهایی که محکوم به رنج بردن از بیماریهای مهلکی چون "تی_سش"هستند از آنهایی که فاقد این بیماریها هستند سوا خواهند شد؛ آنهایی که محکوم به تحمل معلولیتهایی چون "سندروم داون"هستند از آنهایی که فاقد این ناتوانیها هستند جدا خواهند شد؛ و آنهایی که مستعد ابتلا به بیماریهای مؤخرالوقوعی مانند سرطان سینه هستند نیز از  دیگران جدا خواهند شد.

مطمئناً این تقسیم بندی را با عنوان شفقت، رحمت، و یا تساوی انجام خواهیم داد. ما در پی آنیم که امکانات ژنتیکی سالم به فرزندانمام بدهیم، و جلوی رشد و نمو آنهایی را که در بزرگسالی از درد و معلولیت رنج خواهند برد را در همان دوره ی جنینی بگیریم. اما جستجوی تساوی ژنتیکی نیازمند یک برنامه ی اساسی تبعیض ژنتیکی است. با این حال احتمال دارد که ما به تأمل در جنبه ی اخلاقی کارمان در مورد نوجنینهای مورد آزمایش قرار گرفته در فرایند PGD (تشخیص ژنتیکی پیش از لقاح)بپردازیم، آنها مطمئناً بی ارزش نیستند. این نوجنینها ارگانیسم های کاملاً واقعی هستند، با همان هویت و خصوصیات ژنتیکی یک جنین که می توانستند در خلال زندگی از آن برخوردار باشند، البته اگر کسانی که آنها را در مکان اول خلق کردند  تصمیم می گرفتند که به آنها اجازه ی زندگی بدهند.

اگر واضح تر بنگریم خواهیم دید که، خطر واقعی عصر ژنتیک این نیست که موجودی که از نظر ژنی غنی تر است از موجودی که دارای ژنهای ضعیفتر است پیشی خواهد گرفت؛ بلکه خطر واقعی اینست که جستجوی تساوی ژنتیکی منجر به کاهش تمایل ما به درمان آنهایی شود که از نظر ژنتیکی با دیگران مساوی نیستند_هر چند از نظر انسانی با دیگران برابرند. ما کار سنگین بشردوستانه برای معلولین را با دلسوزی دروغینی جایگزین خواهیم کرد که به سادگی افراد ناتوان را دور می اندازد. سخت است که ببینیم چگونه شأن مساوی افرادی که مبتلا به "سندروم داون" هستند مورد حمایت قرار می گیرد آنهم به این ترتیب که این بیماری همچون دلیلی قانونی و مشروع برای خاتمه دادن به زندگی این افراد محسوب شود. و نیز دشوار است که ببینیم چگونه والدین دوره ی بارداری را با خوشی و ملایمت تجربه خواهند کرد، آنهم با در اختیار داشتن لیستی مفصل از اطلاعات ژنتیکی جنینشان که آنها را وادار به اتخاذ این تصمیم می کند که آیا استعداد ابتلای جنینشان به سرطان سینه، پارکینسون، و یا آلزایمر دلیل کافی برای سقط کردن و مجدداً شروع کردن خواهد بود. این تناقضی است اخلاقی در مرکز کنترل ژنتیک:ما ممکن است در جستجوی یک زندگی بدون نقصان و بدبختی، خودمان را بدبخت تر و ناقص تر کنیم؛ و نیز ممکن است تحت عنوان یک مرحمت باطل، دست به کارهای ناشایست بزنیم. و هنگام به دنیا آوردن یک حیات جدید، به این موضوع خواهیم اندیشید که چگونه فرزند آینده مان خواهد مرد.

 

ماورای علم وراثت     

 بی چون و چرا، پیشرفت علم وراثت نوین یکی از بزرگترین دست آوردهای زمان ماست، نمونه ای از روح خلاق و جوینده ی حقیقت در قلب بشریت ما. ولی غالب اوقات، ما واقعاً می پنداریم که پیشرفت علم مساویست با پیشرفت انسان. لیکن همچون همیشه، حقیقت بسیار پیچیده تر از اینهاست. بسیاری از مردان و زنان گذشته در تقوا و پاکدامنی برتر از ما بودند، و بسیاری از اکتشافات علمی حال و آینده اثباتگر موهبتیی هستند که نگرانیهایی را نیز در پی دارد و گاهی حتی نویدگر یک فاجعه هستند.

علم وراثت نوین فواید زیادی برای ما به ارمغان خواهد آورد، ولی علاوه بر این ما را با مسؤلیت های سنگین بسیاری نیز روبه رو خواهد کرد. ما ناچار خواهیم شد  که دست به انتخاب بزنیم. و این انتخابها مستلزم قضاوتهای فلسفی راجع به "بهتر" و "بدتر" خواهند بود، نه فقط قضاوتهای علمی در باب "ممکن" و "غیر ممکن".

و مخصوصاً نیاز خواهیم یافت که راجع به چیزهایی در زندگی بیندیشیم که فراتر از سلامتی اند _چیزهای خوبی که سالم بودن را ارزشمند می سازند. و این وظیفه ی بسیار مهمی است که علم وراثت نوین آمادگی بسیار کمی   برای پذیرفتن آن دارد.

ما همچنین ملزم خواهیم بود که با این فرضیه ی سست که می گوید علم ژنتیک واقعاً "بی طرف" است به چالش بپردازیم، آنهم با هدف و منظوری که کاملاً منوط بر این است که " چگونه آن را به کار بندیم ".  دانش نوین هیچگاه بی طرف نیست؛ این دانش همواره راهیست برای حضور در دنیا، راهی برای نظاره کردن شرایطمان، راهی برای جستجوی حقیقت، خوشبختی، و تقوی. علم ژنتیک نیز از این قاعده مستثنی نیست، و دانش ژنتیکی هرگز اقدام به حذف و ریشه کنی آن سرگشتگیهای زندگی نمی کند که مستلزم معرفت خاصی هستند که هیچ علم مادی ای حتی قادر به ارائه ی آن نیست.

 

منبع اصلی:

http://www.thenewatlantis.com

تابستان 2005

نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:47 ب.ظ http://riyal.blogsky.com


با سلام خدمت شما دوست گرامی

من می خواستم سایتی ایرانی را به شما معرفی کنم که با فعالیت در ان می توانید تا 512 هزار تومان در روز از ان درامد کسب کنید.سایتی ایرانی که در حال حاضر بزرگترین بانک اطلاعات کتب ایران را دارا می باشد. من خودم تا حالا .......تومان از ان درامد داشتم و سایر زیر مجموعه ها من نیز به تناسب زیر مجموعه هایی که داشتند درامدهایی را کسب کردند این شرکت خدماتی را ارائه میکند که این خدمات میتواند از15 هزار تومان مبلغی که برای عضویت می پردازید خیلی با ارزش تر باشد به عنوان مثال شما در این سایت میتوانید هر کتاب ایرانی و خارجی وانواع سی دی ها(تمامی کتب منتشره در ایران و بیش از ۳۰ میلیون عنوان کتاب خارجی) را که بخواهید از این سایت تهیه کنید و ضمن بهره مندی از تخفیفهای در نظر گرفته شده انها را در سراسر ایران و به طور رایگان تحویل بگیرید (حتی اگر کتابی در سایت وجود نداشت می توانید تنها با دادن اسم و ناشر ان در فرم مخصوص ؛ ان را تهیه کنید) ، امکان تهیه کارتهای اینترنتی و تلفنی به صورت انلاین با 5 تا 15 درصد تخفیف، ارائه کارت اعتباری اریا کارت و امکان خرید با ان از بیش از 1000 فروشگاه طرف قرارداد در سراسر ایران و با امکان تهیه تعداد زیادی از بلیطهای سینماهای ایران به صورت انلاین و یا حضوری، فراهم اوردن امکان تهیه کارتهای اعتباری مثل مستر کارت و ویزا کارت، فراهم اوردن امکان خرید کلیه اجناس از کلیه سایتها دنیا و تحویل ان در منزل ، تهیه نشریات خارجی و نرم افزارهای اصل خارجی و با 5 درصد تخفیف و تحویل رایگان ان در منزل و خدمات دیگر این طرح که پشتیبانی آن را سه شرکت بزرگ
( شرکت انتشارات فرانشر - شرکت تجارت الکترونیک آریا و شرکت زرین کارت یا گروه کارتهای اعتباری ایران) بر عهده دارند
و حمایت سیستم بانکی طرح شتاب بانک سامان و اتصال ان لاین این شرکت به سرور بانک سامان از اعتبار 100 در 100 بالایی بر خوردار است شما می توانید روش کسب درامد از این شرکت و مزایای ان و چگونگی ثبت نام را در ادرس زیر مشاهده کنید
http://www.riyal.blogsky.com


دوست عزیز در صورت تمایل لینک www.riyal.blogsky.com (در قسمت پیوندها) با عنوان

" تنها راه قانونی کسب در آمد در ایران" را در وبلاگتون بزارین جهت آگاهی بیشتر بازدید کنند هاتون
بازهم بهتون سر میزنم

عادل شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.muchmoney2005.blogfa.com

خسته نباشین...سلام دوست عزیز... ما برای کسب درآمد از اینترنت محیطی شفاف و ساده برایتان مهیا نموده ایم....مطالب جالب و جدیدی رو در مورد تنها راه قانونی کسب درآمد از اینترنت در---ایران--- توسط یک سایت فرهنگی و3شرکت بزرگ ایرانی وحمایت کلیه بانکهای سیستم طرح شتاب که موفق به راه اندازی سیستم بازاریابی شبکه ای جالبی شده اند ...را نوشته ام و شمامیتوانید از هر نظر به آن اطمینان داشته باشید ... شانسی که شاید دیگر سراغ شمانیاید!!!!!!

MuchMoney2005.blogfa ( ایران ---- ر یا ل )

ID من : Muchmoney5002

نوید یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:45 ب.ظ

سلام خدمت شما همکاران عزیز

دوستان عزیز من نوید . ن هستم و امسال در رشته ی کارشناسی زیست شناسی - علوم جانوری پذیرفته شده ام

میخواستم از شما بخواهم مرا کمک کنید ... این رشته چگونه رشته ای است ؟ اصلا به نظر شما ارزش اداتمه ی تحصیل در این رشته هست ؟

آینده ی این رشته چیست ؟

بسیار نگران وضعیت خود هستم ... خواهشمندم پاخ مرا به ایمیل آدرس

navidnik@gmail.com ارسال بفرمایید ( فارسی ننویسید چون نمیتوانم بخوانم )

با تشکر ... نوید

فردوس عادلی مسبب چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:53 ب.ظ http://www.fadeli22.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
این مقاله خیلی عالی است. دست شما درد نکند.از خواندن آن لذت بردم.

گویچه قرمز یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.redcell.blogsky.com

ماه مهر ماه تولدمان مبارک

عسل یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:53 ب.ظ

مطالب بسیار عالی هست و اطلاعات مفیدی در ان می باشد

[ بدون نام ] دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:59 ب.ظ

امید چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.fargasht.blogsky.com

سلام
واقعا خسته نباشید به همه دوستان سلام برسانید
به امید دیدار

ویروس پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:40 ق.ظ http://DataBus.persianblog.com

اینجا همه ی مطالب علمی است ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد