توضیح بافت پارانشیم ومریستم

پیشگفتار

غالب گیاهان، همانند جانوران، اندامهای گوناگون (ریشه، ساقه، برگ، گل) دارند. هر اندام از اجتماع چند نوع بافت و هر بافت از اجتماع یاخته های یک شکل و دارای نقش یکسان به وجود آمده است. یاخته واحد ساختاری و کنشی گیاه است.

بافتهایی که در گیاهان دیده می شوند عبارت اند از: بافتهای: مریستم، پارانشیم، اپیدرم، پریدرم، کلانشیم، اسکلرانشیم و همچنین بافتهای چوبی، آبکشی و ترشحی. بافت پارانشیم را « بافت زمینه ای » بافتهای اپیدرم و پریدرم را « دستگاههای محافظ یا پوششی »، بافتهای کلانشیم و اسکلرانشیم را « دستگاههای نگاهدارنده یا استحکامی  » و بافتهای چوبی و آبکشی را « دستگاههای هادی » گویند.

هدف آموزشی کلی این گفتار که به معرفی بافتهای مختلف گیاهی اختصاص دارد عبارت است از: آشنایی با ویژگیهای ساختار و تشریحی بافتهای مختلف گیاهان و نقش هریک در فعالیتهای زیستی گیاه.

1. بافت مریستم

منشاء بافتهای گیاهی یاخته های مریستمی هستند که مکانهای مشخصی را در اندامهای گیاهی اشغال می کنند. واژه مریستم از کلمه یونانی « مریستوس » به معنای قابلیت تقسیم گرفته شده، و بافتی است که یاخته های آن همواره دارای فعالیت تقسیم یاخته ای هستند.

ویژگیهای یاخته های مریستمی

یاخته های مریستمی دارای جدار نازک، هسته بزرگ، سیتوپلاسم متراکم و چند واکوئل کوچک اند.این یاخته ها در شرایط مساعد به سرعت تقسیم می شوند و یاخته های جدید می سازند. یاخته های جدید رشد می کنند و گاهی نیز از یاخته های اصلی که از آن به وجود آمده اند بزرگتر می شوند. افزایش تعداد یاخته ها و حجم آنها موجب رشد اندام می شود.

طبقه بندی مریستمها

یکی از متداولترین طبقه بندی مریستمهای گیاهی بر اساس محل قرار گرفتن آنها در پیکر گیاه است. بر اساس این روش دو نوع مریستم وجود دارد:

1- مریستمهای انتهایی: این نوع مریستمها در انتهای ساقه ها و ریشه های اصلی و فرعی وجود دارند.

2- مریستمهای جانبی: این نوع مریستمها در داخل ساقه ها و ریشه های اصلی و فرعی به موازات کناره ها یا پهلوهای آنها قرار دارند، مانند کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب پنبه.

روش دیگر طبقه بندی مریستمها بر اساس نوع یاخته و بافتهایی است که از آنها به وجود می آیند. در این روش مریستمها به دو گروه تقسیم می شوند:

1- مریستمهای نخستین: مریستمهای نخستین همان مریستمهای انتهایی ساقه و ریشه هستند که بافتهای نخستین پیکر گیاه را تشکیل می دهند. این نوع مریستمها مستقیماً از جنین منشاء می گیرند و فعالیت مریستمی آنها دائمی است.

2- مریستمهای پسین: مریستمهایی هستند که بافتهای پسین پیکر گیاه را تشکیل می دهند.

نوع دیگر مریستم به نام مریستمهای میانگره ای اند که از مریستم انتهایی ساقه به وجود می آیند ولی فعالیت خود را در ناحیه ای دور از آن انجام می دهند. اصطلاح « میانگره » به این معنی است که مریستم مزبور بین دو منطقه، دارای بافتهای تمایزیافته قرار دارد.این نوع مریستم در قاعده میانگره های ساقه و یا غلاف برگهای تیره گندمیان وجود دارد.

بافت پارانشیم

پارانشیم به بافتی گفته می شود که از یاخته های زنده تشکیل شده است و این یاخته ها از نظر شکل و فیزیولوژی متغیرند. یاخته های پارانشیمی معمولاً دیواره نازک و شکل چند ضلعی دارند و با فعالیت رویشی گیاه در ارتباط اند.

بافت پارانشیم را بافت زمینه ای یا بافت بنیانی نیز می نامند، زیرا بخش عمده پیکر گیاهان، مانند مغز، بیشترین بخش پوست ساقه و ریشه، دایره محیطیه مزوفیل برگ و بخشهای گوشتی میوه ها از پارانشیم تشکیل شده است. یاخته های پارانشیمی همچنین در چوب و آبکش دیده می شوند. یاخته های پارانشیمی نسبت به یاخته های سایر بافتها آسانتر تغییر می کنند و می توانند به حالت مریستمی درآیند. خاصیت تقسیم و تکثیر یاخته ای پیدا کنند. مریستمی شدن یاخته های پارانشیمی در محل زخم یا بریدگی گونه ای از این تغییر است که موجب التیام آن می گردد. همچنین به وجود آمدن یک گیاه کامل از کشت یک یاخته پارانشیمی در شرایط مناسب نشانه دیگری از تغییر حالت یاخته های پارانشیمی به یاخته های مریستمی است. بدین سان یاخته های پارانشیمی می توانند مولد مریستمی باشند که خود منشاء بافتهای دیگر است.

نقش بافت پارانشیم، اندوختن آب و مواد غذایی، فتوسنتز و گاهی ترشح است.

ساختار یاخته های پارانشیمی

شکل یاخته های پارانشیمی چند وجهی منظم یا نامنظم، دراز، مدور، بیضوی و گاهی هم ستاره ای است. این یاخته ها گاهی چین خورده اند، چنانکه یاخته های پارانشیم کلروفیلی برگهای گیاهان سوزنی برگ، به ویژه کاج، چین خوردگیهای بسیار دارند.این چین خوردگیها شاید در جهت افزایش میزان فتوسنتز در برگهای سوزنی شکل باشد.

وجود فضاهای بین یاخته ای از ویژگیهای مهم بافت پارانشیم است. فضاهای بین یاخته ای یک اندازه نیستند، به طوری که در بعضی از پارانشیمها بسیار کوچک اند و به سختی دیده می شوند و در عده ای بزرگ و مشخص اند. معمولاً پارانشیم ذخیره ای بخشهای خوراکی میوه ها دارای فضاهای بین یاخته ای فراوان اند، در صورتی که یاخته های بافت پارانشیمی در آندوسپرم بسیاری از دانه ها بسیار به هم فشرده اند و فضاهای بین یاخته ای آنها به سختی دیده می شوند ولی در طی جوانه زدن دانه ها، یاخته های پارانشیم آندوسپرم نیز از هم باز شده فضاهای بین یاخته ای پدیدار می شوند.

فضاهای بین یاخته ای ممکن است در اثر تقسیم یاخته های محیطی عمود بر محیط « فضای بین یاخته ای » وسیعتر شوند. مجاری ترشح کننده رزین در مخروطیان، لوله های ترشح کننده شیرابه در تیره های کاسنی و چتریان و همچنین درعشقه (دار دوست) از این قبیل اند (شکل 3-26).

در بعضی نمونه ها فضاهای بین یاخته ای وسیعی در اثر تخریب کامل یاخته ها به وجود می آیند. این فضاها را در گیاهان آبزی و در ریشه های برخی از تک لپه ایها و همچنین کیسه های ترشحی در مرکبات می توان مشاهده کرده (شکل 3-25).

دیواره یاخته

کلرانشیم و بسیاری از یاخته های ذخیره ای، دیواره های نازک نخستین دارند. با این وجود در بعضی از یاخته های ذخیره ای دیواره های پسین دیده می شود. بخش اعظم دیواره یاخته های پارانشیمی را سلولز تشکیل می دهد. یاخته های پارانشیمی با دیواره های ضخیم را می توان در آندوسپرم دانه های خرما، خرمالو، قهوه و مارچوبه مشاهده کرد. با آغاز جوانه زدن دانه ها و تجزیه مواد موجود در دیواره یاخته ها و همچنین مصرف مواد حاصل از تجزیه به وسیله جنین (رویان)، دیواره یاخته ها نازکتر می شود. بنابراین دو نوع پارانشیم با دیواره سلولزی و چوبی وجود دارد.

محتویات یاخته

ساختار درونی یاخته های پارانشیمی بر اساس نوع فعالیت زیستی آن متغیر است. یاخته های پارانشیمی که در عمل فتوسنتز شرکت می کنند دارای کلروپلاست فراوان اند و اصطلاحاً کلرانشیم نامیده می شوند. در پارانشیمهای فتوسنتز کننده معمولاً یک یا تعداد فراوانی واکوئل دیده می شود. بعضی از یاخته های پارانشیمی دارای پلاست بی رنگ (لوکوپلاست) هستند. یاخته های پارانشیمی ممکن است مواد مختلفی را در خود ذخیره کنند که احتمال دارد به صورت محلول در واکوئل یا به صورت ذرات جامد یامایع در سیتوپلاسم ذخیره شوند. قندها یا کربوهیدراتهای محلول دیگر و مواد نیتروژن دار ممکن است در شیره واکوئلی یافت شوند. به عنوان مثال، در یاخته های پارانشیمی ریشه چغندر و فلسهای پیاز آمیدها، پروتئینها و قندها به صورت محلول در شیره واکوئلی دیده می شوند. نشاسته و پروتئین و چربی به صورت ذرات ریز در سیتوپلاسم وجود دارند. پروتئین و دانه های نشاسته در سیتوپلاسم یاخته های لپه های بسیاری از گونه های تیره نخود (حبوبات) و پروتئین و چربی در آندوسپرم دانه کرچک دیده می شوند. در یاخته های پارانشیمی ساقه سیب زمینی آمید و پروتئین در شیره واکوئلی و نشاسته در سیتوپلاسم وجود دارد. معمولیترین ماده ذخیره ای گیاهان نشاسته است که در آندوسپرم، لپه ها، ساقه های غده ای، میوه ها و پارانشیم چوب و آبکش دیده می شود.

در ساقه و برگهای گیاهان گوشتی، یاخته های پارانشیمی ذخیره کننده آب وجود دارند. چنین یاخته هایی معمولاً بزرگ اند. دیواره آنها نازک است و در درون خود فقط لایه نازکی از سیتوپلاسم دارند. این یاخته ها بدون کلروپلاست یا دارای تعدادمعدودی کلروپلاست اند. یاخته های ذخیره کننده آب واکوئل بزرگی دارند که حاوی شیره ای تقریباً موسیلاژی است. موسیلاژها ظاهراً ظرفیت نگاهداری آب را در یاخته افزایش می دهند. این مواد همچنین در سیتوپلاسم و دیواره یاخته وجود دارند.

بسیاری از یاخته های پارانشیمی محتوی تانن هستند. بیشتر تاننها در واکوئلها دیده می شوند. یاخته های حاوی تانن، همانند یاخته های فاقد تانن، توانایی تکثیر و رشد دارند. مواد کانی به شکلهای مختلف بلوری در یاخته های پارانشیمی یافت می شوند. بعضی از این یاخته ها ممکن است بعد از تشکیل بلور زنده بمانند، اما بقیه می میرند.

بسیاری از عناصری که در طبقه بندی بافتهای دیگر قرار نمی گیرند، جزء بافت پارانشیم به حساب می آیند. اگرچه ویژگیهای آنها با آنچه درباره بافت پارانشیم بیان شد تفاوت دارد. مانند یاخته های دراز با دیواره های پسین که اغلب زیربافت پوششی بسیاری از برگهای مخروطیان یا در بافت چوبی به عنوان عناصر پارانشیمی ملاحظه می شوند. این گونه یاخته ها را اصطلاحاً « یاخته های پارانشیمی چوبی شده  » گویند.

انواع بافت پارانشیم

تقسیمات بافت پارانشیم بر اساس نوع عمل بافت و مواد موجود در یاخته های آن انجام می گیرد. بر اساس این معیار، چهار نوع بافت پارانشیم تشخیص داده می شود که عبارت اند از: پارانشیم کلروفیلی، پارانشیم ذخیره ای، پارانشیم آبی و پارانشیم هوایی.

1- پارانشیم کلروفیلی یا کلرانشیم: این پارانشیم محتوی کلروپلاست یا ماده کلروفیل است. یاخته های این بافت اغلب چند وجهی هستند ولی به علت فشار زیادی که از اطراف به آنها وارد می شود یا به علت ژله ای شدن تیغه میانی، به شکلهای کروی و بیضوی نیز دیده می شود. اگر ژله ای شدن به طور ناچیز صورت گیرد، فضاهای کوچک مثلثی شکلی بین آنها ایجاد می شود. اگر ژله ای شدن پیشرفته باشد، سبب از بین رفتن تعدادی از یاخته های پارانشیمی می شود و در نتیجه حفره ای تشکیل می گردد. چنین بافتی را پارانشیم حفره ای گویند (شکل 3-3). کلرانشیم به دو صورت نرده ای و حفره ای در بافت مزوفیل برگ دیده می شود (شکل 3-1).

2- پارانشیم ذخیره ای: این پارانشیم مواد انرژی زا را ذخیره می کند که در موقع مناسب مورد استفاده گیاه قرارمی گیرند. مانند نشاسته که در آمیلوپلاستهای ساقه زیرزمینی در (شکل2-9،ه) و دانه های مختلف ذخیره می شود، همچنین اوزها و اوزیدها و پروتیدها که در واکوئل جمع می شوند و چربیها که در سیتوپلاسم ذخیره می گردند. این پارانشیم فاقد کلروفیل است.

3- پارانشیم آبی: پارانشیم آبی یا آبدار واجد یاخته های بسیار حجیم با واکوئلهای بسیار بزرگ است. این واکوئلها سرشار از آب و اکثراً لعاب هستند. پارانشیم آبی غالباً در ساقه و برگهای گیاهان گوشتی دیده می شود. نقش این پارانشیمها ذخیره آب و مصرف آن در زمان بی آبی و خشکی است (شکل 3-2).

4- پارانشیم هوایی یا حفره ای: این پارانشیم دارای حفره هایی است که در آن هوا جمع می شود. این نوع پارانشیم بیشتر در گیاهان آبزی وجود دارند (شکل 3-3).

عسل و کشت خیار!!!!


ترجمه: حسن سالاری بشر هزاران سال است که از مخلوط بزاق زنبور و شهد گل که عسل نام دارد، به عنوان داروی ی برای درمان زخم‌ها استفاده می‌ کند . آزمایش‌هایی که در سال‌های اخیر انجام گرفته، نشان داده اند که عسل در درمان عفونت‌های برجای مانده از عمل سزارین و سوختگی‌های از آنتی بیوتیک‌های مرسوم کارآمدتر عمل می‌کند. این ماده شیرین با طیف وسیعی از میکروب‌های خطرناک از جمله Helicobacter , Salmonella , E.coli به خوبی مبارزه می‌کند. 



عسل روی باکتری‌های مقاوم به آنتی بیوتیک، از جمله «ابر میکروبی» به نام MRSA ، نیز موثر است و بر خلاف بیشتر آنتی بیوتیک ها به نحو چشمگیری باعث پیشرفت بهبودی زخم‌ها می‌شود. هنوز به درستی نمی‌دانیم عسل چگونه این آثار را بر جای می‌گذارد اما محققان اعتقاد دارند توان بهبود زخم‌ها و مقابله با میکروب‌های مقاوم به آنتی بیوتیک‌ که در این ماده بی‌نظیر وجود دارد، ممکن است روزی عسل را از نوعی درمان جایگزین به یک شیوه درمانی اساسی در پزشکی تبدیل کند. رمز و راز این توانایی‌ها را باید در شیوه تهیه عسل جست و جو کرد.

زنبورهای کارگر طی بهار و تابستان شهد جمع آوری می‌کنند، هنگامی که به کندو باز می‌گردند، آن‌ را از معده به دهان می‌آورند و در دهان دستیاران خود می‌گذارند. آنها شهد را به درون حفره‌های شانه تف می‌کنند و با بال‌هایشان آن قدر آن را باد می‌زنند که بیشتر آب موجود در شهد تبخیر شود. در همین زمان، ب ز اق سرشار از آنزیم‌ زنبورها، ساکاروز را به گلوکز و فروکتوز تبدیل می‌کند که به آب باقیمانده در شهد پیوند می‌شوند . به این ترتیب، بیابانی بر جای می‌ماند که باکتری‌ها نمی‌توانند در آن زنده بمانند. البته ، حین رسیدن عسل فرصت زیادی برای تهاجم عوامل بیماریزا وجود دارد. اما آنزیمی به نام گلوکز اکسیداز این فرصت را از آنها می‌گیرد. این آنزیم با تبدیل کردن گلوکز به اسید گلوکونیک، فرآورده تلاش زنبورها را اسیدی و آن را برای بیشتر باکتری ها نامطلوب می‌سازد.

اغلب افراد عقیده دارند که اسیدی بودن، تنها سلاح عسل در برابر باکتری‌هاست. اما مطالعات نشان داده‌اند تقریبا همه عسل‌ها سلاحی سری دارند که حتی اگر رقیق شوند، آنها را برای میکروب‌ها مرگبار می‌سازد: پراکسید هیدروژن. این ماده زمانی در بیمارستان‌ها به عنوان ضدعفونی کننده مصرف می‌شد. از تجزیه این ماده رادیکال‌های آزاد تشکیل می‌شوند که باکتری‌ها را از بین می‌برند. چون این واکنش‌ها خیلی سریع رخ می‌دهد، پراکسید هیدروژن را باید در غلظت‌های بالا بر زخم‌ها استعمال کرد. البته ، این ماده در این غلظت‌ها به بافت سالم آسیب می‌رساند.

در عسل، پراکسید هیدروژن به کمک آنزیم گلوکز اکسیداز تولید می‌شود. اما میزان آن هزار بار کمتر از مقداری است که در گذشته روی زخم‌ها استعمال می‌شد. در نتیجه ، گذاشتن عسل روی زخم‌ها، ضمن جلوگیری از تهاجم و تخریب میکروب‌ها ، با آسیب بافتی همراه نیست. علاوه بر این، همین طور که پراکسید هیدروژن تجزیه می‌شود ، گلوکز اکسیداز با تسهیل ساختن آن از گلوکز، پیوسته آن را جایگزین می‌کند. جالب‌تر این که ، به دلایل ناشناخته وقتی عسل رقیق می‌شود، فعالیت این آنزیم افزایش می‌یابد. . به همین خاطر، عسل حتی وقتی 7 تا 14 برابر رقیق شود، می‌تواند از رشد باکتری‌هایی مانند MRSA جلوگیری کند. خلاصه ، زمانی که عسل روی زخم قرار می گیرد و در اثر تراوش پلاسما از زخم رقیق می‌ شود ، در مبارزه با میکروب‌ها پرتوان‌تر شود.

یکی دیگر از خصوصیات جالب عسل که آن را از داروهای ضد باکتری مرسوم مجزا می‌سازد، تقویت بهبود یافتن زخم هاست . داروها ی ضد باکتری علاوه بر نابودی باکتری‌ها به سلول‌های انسان نیز آسیب می‌رسانند . از طرف دیگر، آنها فقط با مهار کردن رشد میکروب‌ها به بهبودی زخم‌ها کمک می‌کنند. اما عسل به طور مستقیم در بهبودی زخم‌ها دخالت می‌کند. عسل محیط ویژه‌ای را می‌آفریند که برای رشد بافت مناسب است و در عین حال بامیکروب‌ها نیز مبارزه می‌کند. به علاوه، رطوبت عسل از درد وتخریب سلول‌ها حین تعویض پانسمان‌های خشک شده جلوگیری می‌کند.

عسل دست کم بخشی از توان ترمیمی خود را مدیون پراکسید هیدروژن است. این ماده، رشد رگ‌های خونی را تحریک می‌‌کند. این رگ‌ها اکسیژن، مواد غذایی و سلول‌هایی به نام فیبروپلاست ( که بافت پیوندی جدیدی را می‌سازند) را به موضع زخم هدایت می‌کنند. به علاوه، ترکیب ناشناخته‌ای دسته‌ای از سلول‌های ایمنی به نام منو س یت رافعال می‌کند. این سلول‌ها عامل رشدی را آزاد می‌کنند که سلول‌های پوششی را تحریک می‌کنند تا تقسیم شوند و زخم را ببندند. منوس ی ت‌ها به نوع دیگری از سلول‌های ایمنی به نام ماکروفاژ نیز تبدیل می‌‌شوند. این سلول‌ها، میکروب‌ها و سلول‌های مرده را می‌بلعند و آنها را هضم می‌کنند.

عسل در بهبود یافتن زخم معده نیز موثر است. یک قاشق چای خوری عسل طبیعی در معده خالی می‌تواند مانع رشد باکتری خطرناکی به نام Helicubacter شود که باعث اغلب زخم‌‌های معده می‌شود. عسل، باکتری‌ مقاوم به آنتی بیوتیکی را که باعث عفونت ریوی در بیماران مبتلا به فیبروز سیستیک می‌شود ، Burkholderia cepacia ، در محیط کشت از پا در آورده است.

به هر حال، همه عسل‌ها از خواصی که برشمرده شد به یک اندازه بهره‌مند نیستند. شهد بعضی گل‌ها مقدار زیادی کاتالاز دار د . این آنزیم پراکسید هیدروژن را تخریب می‌کند. بعضی شهدها، گلوکز اکسید از را به گرما و نور حساس می‌کنند. با وجود این، توان ضد میکروبی بعضی عسل‌ها حتی با جوشاندن آنها از بین نمی‌رود. از این رو، به نظر می‌رسد، عسل علاوه بر مولکول‌هایی که تاکنون شناخته شده است، مواد ضد میکروب دیگری دارد که به دما مقاوم ا ند.

از زمان مصریان باستان، عسل برای درمان زخم‌ استفاده می‌شده است و به نظر می‌رسد که باکتری‌ها هنوز توان مقابله با مواد ضد میکروب آن را پیدا نکرده‌اند. از این رو، تلاش برای شناخت ن کامل تر این ماده ، ما را در مقابله به ابر باکتری‌هایی که به آنتی بیوتیک‌های مرسوم مقاوم شده‌اند، یاری خواهد رساند. به هر حال، این ماده دارویی را همانند سایر داروها باید با مشورت متخصصان استفاده کرد. زیرا دانه‌های گرده موجود در عسل طبیعی می‌توانند خود باعث عفونت شوند. خوشبختانه، گرده‌ها را با پرتو گاما می‌توان از بین برد، بدون آن که به خواص دارویی عسل آسیبی برسد. امید است با تلاش‌های محققان راه برای یک شیوه درمانی جدید یعنی «عسل درمانی» هموار شود.

New Scientist, 7 October 2002
به نقل از جزیره دانشhttp://www.iransciland.com

این مطلب دوماز پارس بیو لوژی انتخاب شده است.
انتخاب زمان کشت :
قبل از هر اقدامی در مورد کشت خیار ابتدا بهتر است اطلاعاتی از قبیل آمار هواشناسی منطقه نظرات و تجربیات مهندسین کشاورزی و کشاورزان با تجربه و مهمترین مورد قیمت این محصول در بازار کسب کرده و آنگاه زمان کشت را انتخاب نمایید زیرا زمان کشت در بهره برداری محصول تاثیر مستقیم داشته و باعث بالا رفتن روحیه کار و تلاش می گردد. مثلا در مناطق جنوبی کشور زمان کشت از اوائل مهرماه شروع می شود و در خرداد ماه سال بعد برداشت محصول پایان می یابد. و در مناطق شمالی و مرکزی کشور که در آذر ماه و دی ماه دارای هوای ابری و سرد می باشند زمان کشت را به نحوی انتخاب می کنند که این زمان یا آخر فصل برداشت و یا آغاز کشت باشد . به طور کلی زمان هایی که شرایط جوی نامساعد است باید از دوره کشت حذف گردد و اگر چنین کاری صورت نگیرد و زمانهای نامساعد در میان زمان برداشت قرار گیرد کشت با مشکلات عدیده ای روبرو می شود.

انتخاب بذر: بعد از انتخاب زمان کشت باید بذر مناسب و خوبی انتخاب کنیم که بر اساس تقسیم بندی اقلیم های مناسب صورت می گیرد.مثلا برای مناطق جنوبی که زمان کشت از اوائل مهرماه شروع می شود و تا آخر خرداد سال بعد می توان برداشت محصول داشت و یا مناطق شمالی و مرکزی که کار کشت از اوائل دی ماه شروع می شود بذرهای تک گل پیشنهاد می شود که دارای برگ های کوچک و مقاوم به سرما بوده و جهت دوره های طولانی مناسب می باشد ولی در اقلیم های که دو فصل کشت دارند بهتر است از واریته های پرگل که محصول زیادی در زمان کوتاه دارنداستفاده گردد. شایان ذکر است که بسیاری از کشاورزان بدون توجه به نوع واریته و زمان کشت آن و تنها به علت پر گل بودن آن اقدام به کشت در فصولی می نمایند که مناسب حال آن بذر نیست در نتیجه با مشکلاتی مواجه می شوند که برای آنها اندکی ناشناخته و غریب می نماید.کشاورزانی که آشنایی با خواص واریته های مختلف ندارند اشتباه عمده ای را مرتکب می شوند و آن این است که واریته های پر گلی را که برای فصول بهاره کشت نموده اند و محصول خوب و زیادی برداشت کرده اند مجددا برای کشت پائیزه انتخاب می کنند. با شروع فصل سرما و کوتاه شدن طول روز تعداد زیادی میوه های کوچک در هر بوته مشاهده می کنند که به علت ریز ماندن میوه ها بر روی ساقه محصولی برداشت نمی کنند و با تصوراتی که دارند کود و سم را به گیاه تحمیل می کنند در حالی که بذر های تک گل بوده و از آن میوه کمتری مشاهده می کنند اما محصول بیشتری برداشت می شود.

نحوه کشت :
پس از انتخاب بذر باید فکر نحوه کشت باشیم به طور کلی در مقابل ما دو راه برای کشت بذر قرار دارد.
یکی کشت مستقیم
و کشت به صورت خزانه
که از این دو راه به خاطر صرفه جویی در استفاده از امکانات گلخانه ای و مراقبت بیشتر و بهتر تا جوانه زدن٬ بهتر است از کشت در خزانه بهره گیری کرد. برای کشت مستقیم زمین باید رطوبت کافی داشته و به اصطلاح گاورو باشد و بهتر است زیر و روی بذر به مقدار مورد نیاز بیته موس ریخته شود.

بهترین خاک برای کشت در گلدانهای نشاء ماده ای طبیعی به نام بیته موس می باشد که در بازار انواع خارجی و ایرانی آن یافت می شود.اگر محل قرار گرفتن سینی نشاء دارای ۳۰ درجه سانتی گراد حرارت بوده و نور و رطوبت کافی وجود داشته باشد پس از ۵ تا ۷ روز بذر جوانه می زند و چنانچه شرایط مناسب نبوده و عوامل نور و گرما و رطوبت به صورت دلخواه نباشد اولا در زمان جوانه زنی تاخیر ایجاد می شود و ثانیا در جریان رشد گیاه نیز اختلالاتی پدیدار خواهد شد. توصیه می شود این نوع بذرها را به علت گرانی آنها ۲۴ ساعت قبل از کاشت در زمین و یا گلدان در یک پارچه نخی و یا پنبه ای در دمای ۳۰ درجه سانتی گراد نگهداری کرد. باید دقت کرد قبل از این کار بذرها ابتدا در آب ولرم خیسانده شوند از طرفی باید مراقبت های لازم را به عمل آورد تا گیاه جوان بدون آفت و بیماری به زمین منتقل شود.

انتقال نشاء به زمین اصلی :وقتی بذرها سبز شدند و رشد کافی نمودند باید آنها را به زمین گلخانه منتقل کنیم.بدین منظور حفره هایی که با فاصله معین و بر اساس تراکم بوته در متر مربع محاسبه شده است بر روی بسترها تعبیه می کنیم که دقیقا به اندازه حجم خاک گلدانهای سینی نشاءمی باشد. آنگاه با احتیاط کامل نشاء را همراه با خاک گلدان از گلدانها جدا کرده و در حفره ها قرار می دهیم.در اینجا باید مراقب باشیم تا به ریشه ها آسیبی وارد نیاید. بعد از انتقال نشاء به زمین آبیاری را شروع می کنیم . به یاد داشته باشیم مدت قرار گرفتن نشاء در گلدان نباید از حد معمول تجاوز کند زیرا در این صورت است که ریشه به علت حجم کم خاک دچار مشکل شده و از رشد طبیعی باز می ماند و در نتیجه گیاه از ابتدا ضعیف خواهد بود و پس از آن هم رشد درستی نخواهد داشت.

تراکم بوته ها : به منظور دستیابی به بیشترین برداشت محصول از متر مربع تراکم بوته ها حائز اهمیت است.بعضی از کشاورزان و گلخانه داران بر این باورند که اگر تعداد بوته در واحد سطح بیشتر باشد محصول بیشتری می توانند برداشت کنند.بر اساس تجارب بدست آمده در گلخانه های خاکی برای واریته های موجود تراکمی برابر با ۷/۱ تا ۳ بوته٬ بنابر تجربه شخصی فصل کاشت و نوع واریته از نظر کوچکی و بزرگی برگ در نظر می گیرند که در این مورد می توان از کشاورزان با تجربه و کارشناسان مربوطه کمک گرفت. ناگفته نماند که این کار دلایل فنی و مهمی دارد که از جمله می توان میزان نوردهی و جذب مواد مغذی خاک در فصول سرد را نام برد.پس به خاطر اینکه بوته ها از نور کافی برخوردار بوده و رشد مناسبی داشته باشند باید به گونه ای کاشت شوند که به روی یک دیگر کمتر سایه بیاندازند و به عبارتی دیگر موجب جلوگیری از تابش نور کافی به گیاه نشوند از طرفی در فصول سرد میزان غذا رسانی خاک به ریشه کمتر می شود و اگر تراکم هم در چنین وضعیتی زیاد باشد طبیعی است که به ریشه مواد کافی نخواهد رسید

آبیاری اولیه : برای آبیاری گلخانه بهتر است از سیستم تحت فشار به صورت قطره ای استفاده کنیم.در این روش که بهترین نوع آن استفاده از نوارهای آبیاری است که از حدر رفتن آب جلوگیری می کند. بر اساس برنامه ای منظم به آبیاری گیاه خواهیم پرداخت زیرا آبیاری به صورت سنتی ضمن بالا بردن مصرف آب و همچنین رطوبت گلخانه مواد غذایی در خاک را شسته و دسترسی ریشه را به این مواد کم کرده.شایان ذکر است که آبیاری گیاه بر اساس سن گیاه بافت خاک و زمان مصرف متفاوت است. برای مثال می توان گفت که خاک در زمستان به آب کمتری نیازمند است تا در فصل تابستان ولی در هر صورت باید به طور یکنواخت و دوره های منظم آبیاری کرد و مسلما در خاک های سبک مقدار آبیاری کمتر و فاصله زمانی بین آن نیز کمتر خواهد بود. توصیه می شود در هنگام آبیاری زمین را برای مدت طولانی به حالت اشباع قرار ندهیم و حتما رطوبت ۲۵ درصدی را در فاصله دو آبیاری رعایت نمایید به عبارت دیگر برای تناوب آبیاری٬ زمانی اقدام به آبیاری نمایید که رطوبت خاک به ۲۵٪ رسیده باشد ضمنا این را هم بدانید که گیاه خیار در زمانی که به گلدهی می رسد نیاز بیشتری به آب دارد.

برخی از کشاورزان معتقدند بعد از اینکه گیاه جوان ۴ برگ حقیقی خود را کامل کرد باید یک دوره تشنگی به گیاه داد.چون اعتقاد دارند ریشه گیاه در حالت تشنگی به طور طبیعی به دنبال یافتن آب به عمق خاک نفوذ می کند و این حرکت ریشه باعث افزایش حجم ریشه می شود. به هر حال گیاه پس از دوره تشنگی و آبیاری پس از آن رشد سریعی خواهد داشت. در زمان رشد بوته باید نخهای گلخانه را آماده کرده و بر فراز بوته ها به سیم های مهار در فضای سقف گلخانه متصل نمود تا در هنگام رشد سریع بوته ها به طور منظم به دور نخ ها بسته شود برای بستن بوته ها به دور نخ ها روش های مختلفی وجود دارد می توان پائین نخ ها را به سیم مهار در پائین گیاه بست و یا اینکه نخ اضافه را به دور قرقره های سیمی پیچانده و بر روی سیم مهار قرار داد و یا اینکه به وسیله کلیپس های مخصوص که به اندازه قطر ساقه گیاه است و به انتهای نخ ها بسته می شود ارتباط ساقه و نخ را بدون گره زدن به گیاه برقرار نمود شایان ذکر است که نباید در مرحله نخ کشی بی توجهی نمود زیرا غفلت در این کار باعث شکستن ساقه گیاه می شود و سبب آسیب جدی به گیاه خواهد شد.

آبیاری :
آبیاری گلخانه برای خاک های سبک می تواند به روش نشتی باشد یعنی با ایجاد جوی و پشته آبیاری صورت می گیرد. در صورت استفاده از سیستم های قطره ای که با لوله های مخصوص صورت می گیرد نیازمند یک محاسبه دقیق هستیم زیرا معمولا وسط خط لوله از فشار آب کمتری برخوردار است و به این علت آبیاری به صورت یکنواخت انجام نمی شود.آبیاری قطره ای باید به صورتی باشد که پیازرطوبتی بین دو قطره چکان به یکدیگر متصل شود . همانطور که می دانید روزانه مقدار معینی اب زمین تبخیر می شود که باید در موقع مناسب تامین گردد.در صورتی که نسبت به آب یک منطقه مشکوک باشیم با آزمایش آب تصمیم نهایی را اتخاذ می کنیم مقادیر مجاز EC در آب براساس میلی موس تامین می شود EC کمتر از ۱ بسیار خوب EC بین ۱ تا۲ مناسب و EC ۲ تا ۳ کمی زیاد EC ۳ تا ۴ زیاد و EC بالاتر از ۴ بسیار زیاد غیر قابل قبول می باشد.

هرس اولیه : در بته خیار تا زمانی که ارتفاع گیاه به ۳۰ سانتی متر نرسیده هیچگونه هرسی را انجام نمی دهیم . اما پس از اینکه بوته به ارتفاع ۳۰ سانتی متری رسید شاخه های فرعی و میوه و گلهای آن را به تدریج حذف می کنیم. با این کار به گیاه اجازه می دهیم که تمام انرژی تولیدی توسط گیاه صرف رشد ساقه و برگهای اولیه شود و بدین وسیله گیاه قوی و شاداب باشد از ارتفاع ۳۰ سانتی متر به بعد شاخه های فرعی را حذف کنیم ولی با توجه به فصل کاشت و نظر برخی کارشناسان و کشاورزان با سابقه برخی به شاخه های فرعی اجازه می دهند رشد نمایند و بر اساس واریته و فصل کاشت طول شاخه های فرعی را تنظیم می کنند. قابل ذکر است که در فصل بهار جوانه انتهایی شاخه های فرعی را بعد از ظهور برگ پنجم حذف می کنند به یاد داشته باشید که هرس اولیه گیاه تاثیر مستقیم و بسیار خوبی در رشد و بار دهی بوته خواهد داشت البته مشروط بر اینکه به طور صحیح و اصولی انجام گیرد.

برداشت محصول : از مواردی که باید در انجام آن دقت بسیاری کرد تا آسیبی به گیاه وارد نشود نحوه چیدن خیار از بوته است که به دلایلی با اهمیت است شیوه اصولی و صحیح چیدن خیار از بوته این است که آن را به سمت بالا کشیده تا بدین وسیله از ساقه جدا شود این عمل باعث می شود که بقایا یا دنباله میوه بر روی ساقه باقی نماند زیرا باقی ماندن این قسمت بر روی ساقه باعث پوسیدگی ساقه می شود و از طرفی دنباله میوه علاوه بر اینکه وزن میوه را سنگین تر می کند باعث جلوگیری از نرم شدن سریع میوه هم می شود امروزه در اکثر گلخانه ها دیده می شود که خیار را به وسیله قیچی از شاخه جدا می کنند این کار زمانی می تواند مشکل آفرین باشد که قیچی آلوده به بیماریهای قارچی و ویروسی خاصی باشد. در این حالت امکان انتقال بیماری از یک بوته به بوته دیگر زیاد است. بد نیست بدانید به تازگی دستگاهی اختراع شده است که به وسیله اشعه می تواند میوه را از ساقه جدا کند.ولی تا زمانی که دسترسی به این وسائل امکان پذیر باشد بهتر است حتاالمقدور میوه با دستکش چیده شود ضمنا از ابزارهایی استفاده کنید که اطمینان داشته باشید آلوده نیستند.

پائین کشی بوته ها :
زمانی که بوته ها به سقف مفید گلخانه می رسند باید پائین کشیده شوند.نکته ای که در این دوره حائز اهمیت است هرس برگهای فرسوده تر و پیر تر در طول دوره برداشت است.به طوری که هنگام پائین کشیدن بوته برگهای پائینی ضمن اینکه عمر خود را سپری کرده اند تعداد کمی نیز برای هرس کردن باقی مانده باشد. باید همواره به یاد داشته باشید که هرس برگهای فرسوده در هر نوبت نباید بیش از ۳ برگ در بوته باشد و حداقل ۱۸ تا ۲۵ برگ روی بوته باقی بماند. هرس برگ های فرسوده باید در طول دوره و به تناوب انجام گیرد که در هنگام پائین کشی مشکلی پیش نیاید و ضمنا متوجه باشیم برگهایی که هرس می کنیم نباید از تعداد برگهای تولید شده بیش تر باشد. به هر حال بعد از هرس برگ های مسن تر و رسیدن بوته به سقف٬ ۳ روش برای هرس بوته خیار مرسوم است.

اول اینکه با حذف برگهای پائینی و شل کردن نخ ها از قرقره که به سیم مهار متصل است ساقه را به صورت گرد در روی زمین قرار داده البته گاهی ساقه ها به جای اینکه روی زمین قرار گیرند بر روی شاسی های مخصوصی که با فاصله ۵۰ سانتی متر تعبیه شده اند قرار می گیرند.
زمانی که بوته به انتها می رسد به دو شاخه فرعی اجازه می دهیم که رشد خود را ادامه دهند و دوباره به سمت پائین حرکت کنند.این دو شاخه فرعی را مانند شاخه های اصلی در نظر می گیریم و پس از رشد این شاخه ها جوانه ای انتهایی شاخه اصلی را حذف می کنیم و سوم اگر در پایان فصل کشت با فرا رسیدن هوای گرم مصادف باشد می توان به جای پائین کشیدن بوته ها آن را بر روی سیم ها انداخته تا مانند سایبانی در گلخانه عمل کند در این حالت باید کاملا مراقب بود که بوته ها در موقع خم شدن شکسته نشوند و بعد ها دچار ضایعات و بیماری نگردند.
منبع : شرکت دشت ناز جیرفت

WWW.PARSBIOLOGY.COM

هورمون های تیرویید و اهمیت سنجش T3

نویسنده: استاد ناصر ملک نیا هورمون های تیروئید ( T3 و T4 ) از اسید آمینه تیروزین مشتق می شوند. حدود 95 درصد هورمونی که از غد ه تیروئید ترشح می شود ، به صورت T4 (تیروکسین) است. با وجودی که میزان ترشح T3 از غده تیروئید بسیار ناچیز است، این هورمون نقش اصلی را ایفا می کند. قسمت اعظم T3 موجود در خون از تبدیل T4 به T3 در بافت های محیطی از جمله کبد، کلیه و جفت بوجود می آی د . البته بافت هایی چون مغز و هیپوفیز نیز می توانند T4 را به T3 تبدیل کنند ، اما T3 حاصل وارد خون نمی شود و اثر خود را در همان مکان بر جای می گذارد . به طور کلی، 80 درصد T3 موجود در خون در کبد و 20 درصد آن در تیروئید ساخته می شود.




نقش های زیستی

افزایش میزان سوخت و ساز پایه اثر اصلی هورمون های تیروئید است. این هورمون ها سوخت و ساز قندها و چربی ها را افزایش می دهند. آنها باعث تحریک ساخت ن پروتئین نیز می شوند. بنابراین هورمون های تیروئید برای رشد طبیعی ضروری هستند. از نقش های دیگر آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

• افزا ی ش تعداد و اندازه میتوکندری ها و افزایش فعالیت آنزیم هایی که در سوخت و ساز درگیر هستند.

•  افزایش جذب گلوکز از طریق دستگاه گوارش

•  تحریک روند نوسازی گلوکز

•  تقویت اثر کاتکول آ مین ها و انسولین

•  افزایش برون ده قلبی و گاهی نیروی انقباظ ماهیچه قلب

 •   نمو طبیعی دستگاه عصبی مرکزی به خصوص میلین دار شدن رشته های عصبی و افزایش توانایی های ذهنی

نحوه عملکرد

هورمون های تیروئید چربی دوست هستند و به راحتی از غشای سلول ها می گذرند. گیرند‌های این هورمون ها درون سلول و در هسته جای دارند. اتصال آنها به گیرنده هایشان، رونویسی از ژن ها و درنتیجه ساخت ن پروتئین را تحت تأثیر قرار می دهد. البته، شواهدی در دست است که از اثر مستقیم هورمون های تیروئید بر میتوکندری ها و پروتئین های ناقل غشاء حکایت می‌کنند.

عوامل مؤثر بر ترشح

تولید و ترشح هورمون های تیروئید ی تحت تنظیم هورمون تحریک کننده تیروئید ( TSH یا تیروتروفین) است که از غده هیپوفیز ترشح می شود. ترشح TSH نیز به وسیله هورمون آزاد کننده تیروتروفین (TRH) افزایش می یابد که در هیپوتالاموس ساخته می شود. سوماتوستاتین و فیدیک هورمون های تیروئید ی، اثرات TSH راکاهش می دهند. البته هورمون های تیروئید با تأثیر بر هیپوتالاموس می توانند ترشح TRH رانیز کاهش دهند.

اختلالات

عوارض ناشی از اختلالات تیروئید به صورت کم کاری یا پرکاری بروز می کند. کم کاری تیروئید به کندی خود را نشان می دهد. کم کاری به دلایل زیر ممکن است رخ دهد:

•  ناتوانی غده تیروئید در ساخت ن هورمون های تیروئید؛ به علت کمبود ید یا فقدان آنزیمهای موردنیاز برای تولید هورمون

•  اختلال در ترشح TSH از غده هیپوفیز

•  اختلال در ترشح TRH از هیپوتالاموس

•  نوعی بیماری خود ایمنی که به تخریب سلول های غده تیروئیدی می انجامد و به بیماری هاشیموتو مشهور است.

•  مقاومت بافت هدف به هورمون های تیروئید به علت نقص مادرزادی در گیرنده های هورمون های تیروئید

معمول ترین علت پرکاری تیروئید بیماری گریوز است. این بیماری نوعی بیماری خود ایمنی است که به علت تولید پادتن علیه گیرنده TSH ایجاد می شود. این پادتن باعث تحریک بیش از اندازه این گیرنده ها و بنابراین تقویت تولید و ترشح هورمون های تیروئید می شود . از عوامل دیگر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

•  سلولهای سرطانی تولید کننده TSH در غده هیپوفیز

•  سلولهای سرطانی ترشح کننده TRH در هیپوتالاموس

•  تجویز بیش از اندازه ید

علائم اختلالات تیروئید

پرکاری

کم کاری

افزایش دمای بدن

خشکی پوست

افزایش فشار خون

ریزش مو

کاهش وزن

کندی رشد

افزایش اشتها

سفتی ماهیچه ها

تعرق فراوان

خواب آلودگی، احساس خستگی

پریشانی و نگرانی

کاهش ضربان قلب

قطع قاعدگی

یبوست

گواتر

گواتر

 

اهمیت اندازه گیری T3

باوجود تبدیل شدن T4 به T3 در بافت های محیطی، باز هم مقدار T4 در خون از T3 بسیار بیشتر است. بنابراین، اندازه گیری T3 ب و طور معمول ضروری نیست. به عنوان مثال، در شروع کم کاری تیروئید با کاهش فعالیت تیروئید، T4 کاهش می یابد ولی چون در بافت های محیطی T4 به T3 تبدیل می شود ، مقدار T3 کاهش نمی یابد. زیرا T4 بیشتری به T3 تبدیل می شود. از این رو، با وجودی که در این شرایط رابطه معکوسی بین T4 و TSH وجود دارد، اما تغییر چندانی در میزان T3 مشاهده نمی شود. بنابراین، اندازه گیری آن به تشخیص کمکی نمی کند. اما ، در دو مورد اندازه گیری T3 ضروری است.

•  اشکال در عملکرد بافتهای محیطی که T4 را به T3 تبدیل می کنند؛ در این مورد، با وجودی که سطح TSH و T4 عادی است، اما سطح T3 پایین است. در این مواقع، به جای تولید T3 از T4 ، هورمون غیر فعالی به نام rT3 (تری یدوتیروئین معکوس) ساخته می شود. با توجه به این که اندازه گیری rT3 انجام نمی شود، به اندازه گیری T3 اکتفا می کنیم. کاهش T3 ، بیان کننده اختلال در بافتهای محیطی است.

•  تیروتوکسیکوز T3 ؛ در این حالت، با وجود عادی بودن سطح T4 و TSH ، به دلیل افزایش تولید T3 درتیروئید، مقدار آن در خون بالا می رود و چون هورمون فعال T3 است ، عوارض پرکاری تیروئید را در غیاب افزایش T4 و TSH مشاهده می کنیم.

کــــشت و پرورش قـــــارچ صدفــــــــی

پرورش قارچ صدفی :
از آنجایی که پرورش قارچها معمولا” در محیطی بسته انجام می شود؛ لذا قارچهای صدفی را می توان در هر منطقه جغرافیایی و با هر نوع آب و هوایی کشت کرد.این قارچــــها می توانند اختـــلاف درجه حرارت 16 تا 30 درجه سانتیگراد را تحمل کنند.

در یک انبار با مساحت 80 متر مربع :
در یک انبار ۸۰ متری بیش از یک تن قــارچ می توان تولید کرد. زمان لازم برای این کار حدود 2 ماه بوده و اولین برداشت پس از یک ماه بدست می آید. این جزوه برای تولید قــارچ صدفی درسطحی پایین تراز این میزان نوشته شده بدیهی است جهت تولید در مقیاس بالا دانش فنی بیشتری مورد نیاز می باشد؛ که در کلاسهای تئوری عملی ارائه خواهد شد .

فضای مورد نیاز :
برای کشت قارچ صدفی می توان از یک اتاق ؛ زیرزمین ؛ انبار متروکه ؛یا هرمکان خالی دیگر که دارای سقف مناسب باشد استفاده نمود.این مکان باید توانایی نگهداری دمای اطاق راداشته باشد بطوریکه ؛ تاحد امکان از اختلاف شدید درجه حرارت جلوگیری کند .


محیط کشت قارچ صدفی :
محیط کشت قارچ صدفی از کاه گندم ؛ کاه جو ؛ کاه برنج ؛ تراشه چوب صنوبر.... تهیه می شود. در این کشت از خاک و کود استفاده نمی شود بنابراین هیچگونه آلودگی زیست محیطی ندارد .

نحوه کشت قارچ صدفی :
کاه وکلش خرد شده را یک شب در آب گذاشته تا کاملا”مرطوب ؛سپس مدت 2 تا 3 ساعت در آب جوش پاستوریزه می شود .برای این کارمی توان از یک بشکه خالی استفاده کرد .زمان پاستوریزه کردن از وقتی محاسبه میشودکه آب به نقطه جوش رسیده باشد.جهت اطمینان خاطر بهتر است از دماسنج الکلی برای سنجش دمای آب جوش استفاده شود. سپس کــاه را آبکش کرده آنرا به حال خود رها می کنند تا پس از چند ساعت خنک شود؛ بطوریکه بالمس کردن کاه با پشت دست ؛ هیچگونه گرمایی احساس نشود .

بذر زنی :
پس از اینکه کاه کاملا خنک شد با 3 تا 5 درصد اسپان( اسپان= بذر قارچ ) مایه زنی می شود به این منظوربرای هر 10کیلوگرم کاه پاستوریزه شده مقدار400 تا 500 گرم بذرقارچ اضافه و مخلوط میشود. مخلوط حاصل درون کیسه هایی به قطر 45 تا50 سانتیمتربا ارتفاع 80 تا 150سانتیمتر ریخته سپس سطح آن کمی فشرده شده تا رطوبت کاه حفظ گردد. پس از بستن سر کیسه آنرا به محیطی که از قبل بعنوان سالن کشت در نظرگرفته شده انتقال داده واز سقف آویزان میکنند. می توان کیسه های کشت شده را روی زمین هم قرار داد.

کنترل دما و نور :
از اولین روز کشت تا مدت 25 الی 30 روز دما روی 24 درجه سانتیگراد نگهداری شده ؛در صورت امکان محیط را تاریک می کنند. نورخورشید برای قارچ صدفی مناسب نیست.پس ازاینکه سطح کاه پوشیده ازتارهای سفید رنگ و ظریف قارچ صدفی شد. سوراخ هایی به فاصله 20 تا 25 سانتیمتر و به اندازه کف دست در اطراف کیسه کشت شده ایجاد و با آ بپاشی مداوم کف سالن رطوبت محیط را افزایش می دهند . در این زمان دما به 20 درجه سانتیگراد کاهش داده می شود. وجود نور یک لامپ در این زمان ضروری بوده و با عث افزایش محصول می شود .قارچها پس از یک هفته دیگر آماده برداشت می با شند .

آبیاری :
زمانی که کیسه ها پاره می شوند ؛ چنانچه رطوبت محیط پایین پاشد ؛ سطح کاه خشک شده و بایستی با مقادیر خیلی کم آب ؛ بصورت اسپری آبیاری شوند . آبیاری ممکن است روزی دو بار یا بیشتر انجام شو د. باید توجه داشت که آبیاری 48 ساعت قبل از برداشت قارچها متوقف شود. پس از برداشت محصول میتوان آبیاری را ادامه داد.

میزان تولید :
میزان تولید از هر کیسه طی 4 تا 5 چین یا بیشتر در حدود 2 تا 4 کیلوگرم قارچ تازه میباشد .
 
منبع:آموزشگاه قارچ طلوع طلایی goldenmushroom512@yahoo.com


به نقل از پارس بیولوژیwww.parsbiology.com